بسم الرب الشهداء و الصدیقین
« الهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنی من انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه . »
سه شنبه ، 26/2/1385 حوالی سر شب !!
سلام علیکم .
عرض شود که ، اونایی که می دونن به اونایی که نمی دونن خبر بدن که ، ما هم نمی دونیم !!!
حالا اینکه چی رو نمی دونیم ، اون رو هم هنوز نمی دونیم . ما فقط یه چیز رو می دونیم و اون اینکه این آخرین فرصتیه که به رفقای هیئت تحریریه وبلاگ !! میدیم تا التزام عملی خودشون رو به همکاری با ما ثابت کنن و الا... . شدیدا مورد توجه درشتعلی خواجوی !!
راستی یه خبر باحال بدم و اون اینکه از هفته بعد ، قراره یه نظر سنجی باحال راه بندازیم در مورد اینکه ..... ( هه هه !! اگه قرار بود الان موضوعش رو بگم که خب نمی گفتم هفته بعد !! ) از الان ازتون دعوت می کنم که ما رو در این نظر سنجی یاری کنید که به دلایلی خیر کثیری توش خوابیده .
برای امشب حرف خاصی دیگه ای ندارم ، شب بخیر .
راستی چه خبر از پیشنهاد سخاوتمندانه غرب !!!!!!!!!
بسم الرب الشهداء و الصدیقین
«الهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنی من انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه . »
دوشنبه ، 25/2/1385 ، هنوز همون حوالی سر شب .
عرض شود که در همینجا اول از شما به خاطر قصور اخویمون جناب درشتعلی خواجوی ( dehqhan_fadakar ) در نرسوندن به موقع مطالبی که قرار بود در مورد نمایشگاه بین المللی کتاب بنویسه ، طلب عفو بخشش می کنم !!
دوما بدین وسیله بنده از همین تریبون ( ناگفته نمونه که من شدیدا عشق میکروفون هستم !! ) استفاده می کنم و به جناب اخوی هشدا میدم که اگه ظرف دو روز آینده مطلبشون رو آماده نکنن ، بنده دست به اقدامات قانونی و فراقانونی می زنم و مقتدرانه باهاش برخورد می کنم . از جمله اینکه برای شروع شماره تلفن همراه ( همونی وسیله ارتباطی که شباهت زیادی با مسئولین نظام داره ، چون معمولا در دسترس نیست !! ) ایشون رو که با شماره 0912-58 شروع میشه رو بصورت کامل در اختیار آحاد خوانندگان وبلاگ قرار میدم تا .... .
بسم الرب الشهداء و الصدیقین
« الهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنی من انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه . »
جمعه 22/2/1385 ، حوالی غروب .
سلام علیکم .
همین اول بگم از کل رفقایی که تو این هفته ای که گذشت ، کلبه حقیرانه ما رو به قدوم مبارک خودشون مزین کردند و تشریف آوردن ، هرچند مثل اینکه به شدت دچار پدیده نو ظهور !! خماری و انتظار شدند ، تشکر ویژه می کنم .
البته تا حدودی تقصیر از خودشون بود که انتظار داشتن که در اولین پست این وبلاگ ما دیگه طوفان به پا کنیم و عالم رو به هم بریزیم !! و اما اینکه دوستی فرموده بود که بهتر بود که بیشتر خودمون رو معرفی کنیم تا معلوم بشه ، چند مرده حلاجیم ، عرض شود که : « گر صبر کنی ز قوره حلوا سازی » .
ضمنا این رو هم عرض کنم که یه کمکی هم تقصیر به گردن رفقای خود ما ( مخصوصاً این ) بود که به قول خودشون عمل نکرده بودند و مطلبشون رو به موقع تو وبلاگ قرار نداده بودند .
در آخر ، شرمنده همگی ، حلال کنید .